زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد من زمین خوردهترین مردِ جهانم ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیـر شدم زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد نـوزده سالگیات قـسمت ما حـیف نشد چشم خوردیم من و تازه جـوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم میشود تا دو سه خط روضه بخوانم: ای داد هـمـۀ شـهـر بـه اُفـتـادنـمـان خـنـدیـدنـد هـمـه دیـدنـد کـه پـاشـیـد تَـوانـم ای داد همه گفتند عـلی بود و زنش را کُـشـتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر، صفِ دشمن همه هیچ این غم را نــتــوانــم نــتـــوانــم نــتــوانــم ای داد |